سه‌شنبه، بهمن ۱۲، ۱۳۸۹

برابری زن و مرد در ازدواج

یک. در پست پیش، شش شرط اولیه و مهم رو که خانومها باید موقع ازدواج تعیین کنن و بخوان از همسر آینده‌شون که متعهد بشه بهش رو آوردم. اما توی همون پست که عیناً نقل از ایمیل وارده هست تنها به این اشاره شده که مهریه معقول میتونه کمک کنه به قبول این شروط توسط آقایون.

دو. من دوستان متاهل زیادی دارم. و به جرئت میتونم بگم اکثرشون این شروط رو وارد عقدنامه نکردن و از بین این دوستان خیلیهاشون از مهریه به عنوان "حربه" حفظ زندگی یاد میکنند چه میزانش زیاد باشه و چه میزانش از نظرشون کم باشه. و دلم میخواد اینجا بهشون بگم که روی سخن من در این پست شما نیستید. بصورت کلی این پست، قضاوتی نسبت به کسی نخواهد داشت و صرفاً دربرگیرنده نظر شخصی من هست و لاغیر.

سه. من لزوماً خودم را یک فمنیست نمیدانم. به برابری حقوق زن و مرد معتقدم و این باعث میشود بعضی ریکشنها را درک نکنم. برای مثال نمیتوانم بفهمم که اگر کسی در پی بدست آوردن حق تقسیم مساوی اموال پس از جداییست، چطور به گرفتن نفقه و مهریه و ... فکر میکند. همانطور که نمیتوانم بفهمم چرا یک دختر باید با خودش جهزیه‌ای چند ده ملیونی به خانه شوهر ببرد بدون اینکه از قبل به نام خودش ثبت کرده باشدش. این البته بخش ملموس ماجراست... مادیست و قابل لمس.

چهار. کار کردن و خرج درآوردن تنها وظیفه یک مرد نیست. این حقیقتیست که باید پذیرفت. یک زندگی باریست برای دونفر. و هر دو نفر باید برای رشد،نمو و نگهداشت رابطه تلاش کنند. اینکه در هر زندگی، وظایف {براساس توافق طرفین و تواناییشان و بصورت کیس خاص} چطور تقسیم میشود به آن دو نفر مربوط است و نه هیچ کس دیگر. بنابراین، اینکه زنی توقع داشته باشد همه بار {مالی} زندگی به دوش همسرش باشد، انتظار برابری در بخش معنوی ناعادلانه خواهد بود. در مورد شخص خودم میدانم که همانطور که نمیخواهم تنها کسی باشم که بار مالی بدوش میکشم، انتظار هم نخواهم داشت که بار مالی فقط بعهده پارتنرم باشد.

پنج. مهریه در نظر من یک هدیه است. مقدارش به دهنده هدیه مربوط است و نه نشاندهنده شان و منزلت یک زن است و نه تضمین خوشبختی رابطه. پای شعار هم مطرح نیست. لزومی ندارد مردی دائماً زیر دین زنی باشد که همسر و شریکش است. آن هم دینی که شاید به آسانی قابل پرداخت نباشد. 

شش. در قانون ما، نفقه در مقابل تمکین معنا پیدا میکند و به زبان خودمانی میشود: درآمد حاصل از ارائه سرویس جن-سی به همسر.

هفت. موقع صبحت در مورد قرارداد ازدواج (بله ازدواج یک قرارداد قانونیست برای برسمیت شناختن عشق و تعهد) جدی بودن و دقیق بودن بسیار مهم است. ادعاهای روشنفکری یا حرفهای کلیشه‌ای هردو به یک اندازه بی‌مصرف و خطرناک است. اینکه اول راه کسی به طلاق فکر نکند و یا بخاطر روشنفکری از صحبت در مورد ارنجمنتهای پس از ازدواج خودداری کند، در نهایت به سود هیچ کدام از طرفین نیست.

هشت. وقتی از حقوق برابر حرف میزنیم یعنی در نهایت میخواهیم هر دو سوی رابطه، احساس win-win داشته باشند. این یعنی نباید افسارهای ایمپوزد (imposed) شده از سوی جامعه بر آقایان را ندیده بگیریم. لب کلام، اگر واقعاً به برابری حقوق اعتقاد داریم باید از خودمان شروع کنیم: در مقابل شروط ضمن عقد، مهریه و نفقه را مصالحه کنیم. قرار نیست همه چیز به سود ما باشد.

نُه. دوباره تکرار میکنم. اینها نظرات شخصی من است. شما میتوانید بالایش نوت بگذارید مزخرف. یا خوشتان بیاید. ممکن است خطای بسیاری در نوشتن مرتکب شده باشم یا ... شنیدن نظراتتان خوشحالم میکند.

۱ نظر:

ناشناس گفت...

hi, good site very much appreciatted

Stat